شرح حدیث کساء
شیخ عبدالله بحرانی صاحب کتاب «العوالم» گوید: به خط استاد بزرگوار سید هاشم بحرانی دیدم که از استاد بزرگوارش سید ماحد بحرانی، از شیخ حسن بن زینالدین شهید ثانی، از استادش مقدس اردبیلی، از استادش علی بن عبدالعالی کرکی، از شیخ علی بن هلال جزائری، از شیخ احمد بن فهد حلی، از شیخ علی بن خازن حائری، از شیخ ضیاءالدین علی بن شهید اول، از پدرش از فخر المحققین، از استاد و پدرش علامه حلی، از استادش ابننما حلی، از استادش محمد بن ادریس حلی، از ابنحمزه طوسی صاحب کتاب «ثاقب المناقب» از استاد بزرگوار محمد بن شهر آشوب، از طبرسی صاحب کتاب «الاحتجاج» از استاد بزرگوارش حسن بن محمد بن حسن طوسی، از پدرش شیخ الطائفه الحقه از استادش شیخ مفید، از استادش ابنقولویه قمی، از استادش کلینی، از علی بن ابراهیم، از پدرش ابراهیم بن هاشم، از احمد بن محمد بن ابینصر بزنطی، از قاسم بن یحی یجلاء کوفی، از ابوبصیر، از ابان بن تغلب، از جابربن یزید جعفی، از جابربن عبدالله رحمهالله علیهم اجمعین روایت کرده است که گوید:
به نام خداوند بخشنده مهربان: شنیدم از فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود: روزی پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر من وارد شده و فرمود: السلام علیک یا فاطمه، گفتم: و علیک السلام ای پدر، فرمود: من در بدنم احساس ضعف و خستگی میکنم، عرض کردم، تو را به خدا پناه میدهم ای پدر از ضعف و سستی، فرمود: ای فاطمه جامه یمنی را بیاور و مرا در آن بپوشان، جامه را آورده و حضرت را در آن پوشانیده، مشغول نگاه کردن به چهره نورانی حضرت شدم که مانند ماه شب چهارده میدرخشید، چیزی نگذشت که فرزندم حسن از راه رسیده و گفت: السلام علیک ای مادر، گفتم: و علیک السلام، ای نور چشم و میوه دلم، گفت: ای مادر از سوی تو بوی خوشی به مشامم میرسد گویا بوی جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، گفتم: آری ای فرزندم همان جد تو در زیر آن جامه است، حسن علیهالسلام بطرف کساء رفته و گفت: السلام علیک یا جداه یا رسولالله، آیا جداه یا رسولالله، آیا به من اجازه میفرمائید که به همراه شما داخل کساء شوم؟ فرمود: و علیک السلام ای فرزندم و ای صاحب حوضم به تو اجازه دادم، حسن علیهالسلام داخل کساء شد.
چیزی نگذشت فرزندم حسن از راه رسیده و گفت: السلام علیک ای مادر، گفتم: و علیک السلام، ای نور چشم و میوه دلم، گفت: ای مادر، من استشمام بوی خوشی را از سوی تو میکنم گویا بوی جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، گفتم: آری جدت و برادرت در زیر کسایند، حسین علیهالسلام نزدیک کساء آمده و گفت: السلام علیک یا جداه، سلام بر تو ای کسی که خداوند او را برگزیده است آیا اجازه میفرمائید که من نیز با شما در زیر این کساء باشم؟ فرمود: و علیک السلام، ای فرزندم و ای شافع امتم به تو اجازه دادم، حسین نیز با آنان زیر کساء قرار گرفت.
در این هنگام ابوالحسن علی علیهالسلام از راه رسیده و گفت، السلام علیک یا فاطمه، ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، گفتم: و علیک السلام یا ابوالحسن و یا امیرالمومنین، فرمود: ای فاطمه، من در نزد تو بوی خوشی را استشمام میکنم، گویا بوی برادر و پسر عمویم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، گفتم: آری، آن حضرت است که با فرزندانت در زیر کسایند، علی علیهالسلام به طرف کساء رفته و گفت: السلام علیک یا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم آیا به من اجازه میدهید که با شما در زیر کساء باشم حضرت به او فرمود: و علیک السلام: ای برادر و ای خلیفهام و صاحب پرچم من در روز قیامت، آری به تو اجازه دادم، علی نیز به زیر کساء رفت.
بعد من نزدیک کساء رفته و گفتم: السلام علیک، ای پدر، ای رسول خدا، آیا به من اجازه میدهید که با شما در زیر کساء باشم؟ فرمود: و علیک السلام، ای دخترم و ای پاره تنم به تو اجازه دادم، من نزد با آنان داخل شدم.
بعد از آنکه کامل شده و همگی در زیر کساء جمع شدیم پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دو طرف کساء را گرفته و با دست راستش به طرف آسمان اشاره کرده و گفت: خداوند اینان اهل بیت من، افراد ویژه و مخصوص من، و حمایتکنندگانمنند، گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است، هر آن چه که آنان را به درد آورد مرا دردناک کرده و هر آن چه که آنانرا محزون کرده مرا غمگین میکند، من با هر کسی که با آنان بجنگند میجنگم و به هر کس که تسلیم آنان باشد تسلیم هستم، دشمنان آنان را دشمن و دوستانشان را دوست میدارم آنان از من و من از آنانم، پس درود گسترده، و رحمتت و آمرزش و خشنودیت را بر من و بر آنان قرار بده پلیدی را از آنان دور ساز و به خوبی پاکشان گردان خداوند عزوجل فرمود: ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمانم من آسمان ساخته شده و زمین گسترده، ماه تابان، خورشید فروزان، فلک در گردش، کشتیهای در حرکت بر روی آبها و دریای در جریان را نیافریدم مگر به خاطر دوستی همین پنج تنی که در زیر کسایند، فرشته وحی جبرئیل عرض کرد، پروردگارا چه کسانی در زیر کسایند.
خداوند عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و معدن رسالتند، آنان فاطمه و پدرش و شوهر و فرزندانش میباشند، جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا اجازه میدهی به زمین فرود آیم و ششمین نفر آنان باشم؟ خداوند عزوجل فرمود: آری به تو اجازه دادم، جبرئیل امین به زمین فرود آمده و به پدرم گفت: السام علیک یا رسول الله، خداوند علی اعلی به تو سلام رسانیده و تحیت و اکرام ویژهاش را مخصوص تو گردانیده و به تو میگوید: سوگند به عزت و شکوهم، من آسمان ساخته شده، زمین گسترده، ماه تابان، خورشید فروزان، فلک در گردش، کشتیهای در حرکت و دریای در جریان را جز به خاطر شما و محبت شما نیافریدم و به من اجازه فرموده که به همراه شما در زیر کساء وارد شوم، ای رسول خدا آیا به من اجازه میفرمائید؟ پدرم گفت: و علیک السلام یا امین وحی الله، آری به تو اجازه دادم، جبرئیل به همراه ما وارد زیر کساء شد، و به پدرم گفت: همانا خدا به شما وحی نموده و میفرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» [1].
علی علیهالسلام گفت: ای رسول خدا، بفرمائید که این نشستن ما در زیر این کساء در پیشگاه خداوند چه فضیلتی دارد؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: سوگند به آن کسی که مرا به راستی مبعوث نموده و به رسالت برگزید، سرگذشت امروز ما در هیچ یک از محافل و مجالس روی زمین که جمعی از شیعیان ما در آنجا حضار باشند و فرد گرفتاری در جمعشان وجود داشته باشد گفته نمیشود مگر اینکه خداوند گرفتاری او را برطرف میسازد و یا اگر غمگینی میانشان باشد غم و اندوهش برطرف میشود و چنانچه نیازمندی باشد خداوند نیازش را برآورده میسازد.
علی علیهالسلام گفت: بنابراین به خدا سوگند که ما رستگار و خوشبخت شدهایم و همچنین به خدای کعبه قسم که شیعیان ما نیز در دنیا و آخرت رستگار و سعادتمند شدهاند.
آن چه را که به خط دانشمند پارسا مرحوم بافقی دیدهام تا همینجا بود.
از جمله کسانی که این متن را نقل کردهاند علامه بزرگوار ثقه و ثبت، شیخ ما فخرالدین محمد علی طریحی اسدی نجفی صاحب کتاب «مجمع البحرین» در کتاب «منتخب الکبیر» میباشد که تفاوت بین نقل او و آن چه که از «العوالم» نقل شد تنها در تعداد جاب سلامها است و نیز جمله فرمایش رسول خدا که فرمود: خداوندا اینان اهل بیت من و حامی و پشتیبان منند…
از دیگر کسانی که این متن را نقل کرده علامه بزرگوار، دیلمی صاحب کتاب «الارشاد» است که در کتاب «الغرر و الدرر» نیمی از این حدیث آورده است.
و هم چنین حسین علوی دمشقی حنفی که از خانوادههای اشراف شام است و من عین حدیث را به خط او دیدهام.
دانشمند بزرگوار مسوول کتابخانه و موزه حضرت عبدالعظیم الحسنی آقای حاج شیخ محمد جواد رازی کنی در کتابش «نور الافاق» صفحه 4 چاپ طهران همین متنی را که از مرحوم بافقی نقل کردیم به همین ترتیب آورده است. [2] .
ادیب فرزانه، پژوهشگر و محقق برجسته شیخ حسین علی آلشیخ سلیمان بلادی بحرانی گوید: سید بزرگوار سید محمد بن علامه سید مهدی قزوینی حلی نجفی رحمهالله حدیث شریف معروف به حدیث کساء را بدینگونه به نظم درآورده است:
فاطمه بهترین زنان برای ما حدیث اهل فضل اصحاب کساء را روایت کرده است
میگوید که آقا و سرور مردمان روزی از روزها نزد من آمد.
به من فرمود که من در بدن خود احساس ضعف میکنم و امروز میبینم که این کسالت مرا ضعیف و ناتوان کرده است.
برخیز و کساء یمانی برای من بیاور و بدون سستی و سهلانگاری مرا در آن بپوشان.
گفت من نزد حضرت رفته و خواسته ایشان را به سرعت اجابت کرده و آن حضرت را در کساء پوشانیدم.
به چهره حضرتش خیره شد بودم که مانند ماه شب چهارده بود.
چیزی نگذشت که ابو محمد حسن علیهالسلام از راه رسید.
گفت: ای مادر من بوی خوشی را احساس میکنم و معتقدم که
آن بوی پیامبر، برادر وصی حضرت مرتضی علی میباشد.
گفتم: آری آن حضرت در زیر کساء، خود را به آن پوشانیده و بر خود پوشیده است.
پسرش بسوی او آمده و سلام داده و اجازه خواست زیر عبا برود و به او فرمود با احترام و بزرگواری داخل بشو.
اندکی نگذشت که حسین نواده رسولخدا به تنهائی سر رسید.
گفت: ای مادر در نزد تو بوئی چونان مشک پاکیزه شده میبویم.
سوگند به حق کسی که شرافت خود را به تو بخشیده و تو را اولی به آن دانسته گمان میکنم بوی پیامبر مصطفی است.
گفتم آری زیر همین کساء است، و در کنارش برادرت در آن پناهنده شده است.
حسین علیهالسلام روی به طرف کساء آورد سلام کرد و اجازه گرفت و حضرت به او فرمود با ما داخل شو.
چیزی نگذشت که پدرشان، شیر شجاع از راه رسید.
پدر امامان هدایتکننده برگزیده، مرتضی چهارمین نفر از اصحاب کساء
گفت ای بانوی زنان، و ای کسی که در آسمان با او ازدواج کردهام.
من بهمراه تو بوئی میبویم که گویا گل سرخ تازه میدمد و از خود بوی خوش میتراود.
بوی خوشش از عطر وجود سرور بشر، خبر میدهد که بهترین کسی است که تلبیه گفته،طواف کرده و عمره بجای آورده است.
گفتم آری او زیر کساء قرار گرفته و شیر بچگاه تو را نیز به خود چسبیانیده است.
جلو آمد و از او اجازه گرفت و خواهان ورود شد و حضرت فرمود به سرعت داخل شو.
زهرا علیهاالسلام گوید من به سوی آنان رفته و سلام دادم پیامبر فرمود وارد شو در حالیکه محترم و گرامی هستی.
هنگامی که آن جایگاه به وسیله آنان نورانی شد و همگی در زیر کساء جمع شدند.
خداوند مخلوقات که والا و بزرگ است، در حالیکه به گوش فرشتگان آسمان بالا میرسانید ندا داد.
سوگند میخورم به عزت و جلال و بلندی و والائیم بر بلندای هر بلندی
هیچ آسمانی را در حالیکه ساختم در بلندی قرار ندادم و هیچ زمینی در روی کره خاکی گسترش نیافته است.
و نیافریدم ماه تابانی که همه جا را روشن میکند و نه خورشیدی که نور افشانی میکند.
و هیچ دریائی مالامال از آب نیست و نه هیچ کشتی در دریا حرکت نمیکند
مگر بخاطر همین کسانیکه در زیر کسایند، کسانی که کارشان اشتباه نیست.
جبرئیل گفت: گفتم پروردگارا چه کسانی زیر کسایند؟ تو را به حق آنان سوگند میدهم که برای من آشکار کن.
به من فرمود: آنان معدن رسالت و پهنه تنزیل و صحنه شکوهمندی میباشند.
و گفت: آنان فاطمه هستند و شوهرش و مصطفی و حسنین نسل و ذریه آن حضرت.
جبرئیل عرضه داشت که خدایا آیا مرا اجازت میدهی که بسوی زمین و این جایگاه فرود آیم.
تا من هم ششمین نفر آنان در زیر کساء باشم همانگونه که خدمتگذار و نگهبان آنان قرار داده شدهام.
فرمود: آری، پس جبرئیل نزد آنان آمده سلام کرده و آیه شریفه: انما یرید الله… را بر آنان تلاوت کرد.
و گفت: همانا خدا شما را به این آیه (تطهیر) به صورت یک معجزه اختصاص داده برای کسی که بخواهد آگاهی یابد.
پروردگار والا به شما سلام میرساند و شماره به آخرین درجه کرامت ویژه ساخته است.
او آشکارا میگوید و آن چه را که گذشت به ملائکه بزرگوار و شریفش فهمانید.
علی علیهالسلام گفت: عرض کردم ای حبیب من نشستن ما در اینجا چه بهره و فایدهای دارد.
پیامبر فرمود: سوگند به کسی که مرا بر گزیده و به وحی مخصوص ساخته و مرا انتخاب کرده است،
یادی از این خبر در جائی و مجلسی از شیعیان که بهترین گروه میباشند به میان نمیآید،
مگر اینکه خداوند رحمت را نازل کرده و لشکریانی از فرشتگان الهی به طور دسته جمعی و فراوان اطراف آنان را میگیرند.
از همان فرشتگانی که راست گفتارند آنان را حراست و نگهبانی میکنند تا وقتی از آن مجلس متفرق شوند.
نه، و حتی در بین آنان غمناکی نباشد مگر اینکه غم و اندوهش برطرف شود.
حتی و خواهان نیازی نباشد که برآورده شدن نیازش را دشوار میبیند.
مگر اینکه خداوند کریم حاجت او را بر آورده ساخته و از روی فضل، رضوان و خشنودی خود را شامل حال او میکند.
علی علیهالسلام گفت: ما و دوستان و پیروان ما که از دورانهای پیشین پاک و تمیزند.
به خدای کعبه که به آن چه که رسیدهایم رستگار شدهایم پس میباید هر کس پروردگارش را سپاس گوید.
شگفتآور است جبرئیل امین برای ورود بر آنان اجازه میگیرد ولی خیانت پیشگان بر آن هجوم میبرند.
سلیم گوید: گفتم: ای سلمان ایا بدون اجازه وارد شدند؟!
گفت: آری، سوگند به عزت خداوند جبار، حضرت زهراء مقنعه و خماری بر سر نداشت.
لکن آن حضرت به پشت در پناهنده شد که بتواند پوشش و حجاب خود را رعایت کند.
همینکه حضرتش را دیدند فشاری بر آن وارد کردند فدایش شوم، نزدیک بوده از حسرت و اندوه جان دهد.
فریاد میزد ای فضه مرا بگیر که سوگند به پروردگارم فرزندی را که در رحم داشتم کشتند.
ای وای دختر پیامبر و هدایت کننده جنین و کودک خود را که محسن نامیده میشد سقط کرد. [3]
________________________________________
[1] الاحزاب، 33.
[2] احقاق الحق، 2/ 554.
[3] ریاض المدح و الثناء /3. توضیح اینکه: بیت اخیر این قصیده ربطی به حدیث کساء ندارد بلکه شاعر خواسته با توجه به ارج و قدر مطرح شده نسبت به آن حضرت در حدیث کساء بر چهره خیانت کسانی را ترسیم نماید که حریم محترم آن حضرت را شکسته و پس از رحلت پیامبر به خانه وحی هجوم آوردند. (مترجم).